شب های مه آلود ماکو ، شب هایی که کوهستان رخی متفاوت تر از همیشه داشته و ترس و آرامش را همزمان در روح جاری میکند

روستای پره خودک یکی از روستاهای خاص ماکو است که در کوه پایه های کوه مورس قرار دارد ، وقتی که به کوهپایه های کوه مورس رسیدیم کوهستان طاقتی نداشت و در جنگ با زمان تمام توانش را باخته بود ، آری کوه پایه های مورس اسیر فرسایش شده بود و انگار ضعف هستی را در مقابل زمان به رخ میکشید میوه های وحشی مانند قره جوز ، یمیشان ، داغ آلماسی لذت مسیر را دو چندان میکرد ، گاهی بر روی سنگ هایی که از ریزش کوه انباشته شده بودند مینشستیم و من به خودم میگفتم .  . . ای انسان چه چیزی تو را در مقابل پروردگارت مغرور ساخته است

به هنگام تاریکی به بالای کوه قیه رسیدیم ، زیبایی رعد و برق ها بر فراز آسمان شهر ما را مشتاق عکاسی شب کرده بود ، محسن جعفری و من هر کدام در گوشه ای مشغول به عکاسی از صاعقه های زیبا در آسمان تاریک ماکو شدیم

آفتاب از میان ابر ها و تاریکی بالا می آمد که در شیب سمت چپ کوه دومانلی مشغول صبحانه شدیم ، بعد از اتمام صبحانه با تماشای قطره های باران بر روی گل ها و طبیعت حرکت کردیم ، ما تنها نبودیم ! ابرهایی که بسوی کوه دومانلی (ابری) حرکت میکردند همسفر ما شده و گاهی مارا به آغوش میگرفتند

زمستان سال 96 طبیعت ماکو برف زیادی به خود ندید ، در یکی از این روزها تصمیم گرفتیم سری به غار باستانی تشتگاه بزنیم که البته تصاویر مربوط به غار را میتوانید در پست غار تشتگاه ماکو مشاهده کنید.

باران هنوز می بارید و مه شهر را غرق در سپیدی کرده بود ابر ها از بالای کلاهک سنگی قیه و کوه سبد همچون آبشاری آزاد فرو می ریخت و بر فراز شهر سنگی ماکو ناپدید می گشت اینبار ابر ها و مه بود که زیبایی خود را بر فراز ماکو نشان میداد و بنده عکس هایی از این کوههای ابری برای شما همراهان عزیز به اشتراک میگذارم تا شریک لحظه های زیبا شوید

در یک صبح تابستانی از سمت جاده روستای تیکمه به سوی کوه قارلی (قارلی داغ) راه افتادیم تا به غارنوردی در غار خزنگاه ماکو که در کوه قارلی روستای تیکمه قرار داشت بپردازیم به همراه دو دوست کوهنورد عزیز کیوان و شهنام صبحانه را در چشمه زلال خویلویوردو صرف کردیم و به تماشای گوسفندان در حال چرا پرداختیم و بعد از اتمام صبحانه و صرف چای به راهمان ادامه دادیم تا اینکه به دره ای با شیب تند رسیدیم، در ابتدای دره چوپانی را مشاهده کردیم که مشغول تماشای چرای گوسفندان بود و بعد عرض خسته نباشید و خوردن کمی آب مشغول بالا رفتن از دره شدیم ، بالارفتن از این دره کار آسانی نبود چرا که خاک و زمین ثبات کافی نداشت و پرتو خورشید مدام از میان سنگ ها و دیواره های دره خودنمایی میکرد ، به هر حال این مسیر برای رسیدن به دامنه کوه قارلی ضروری بود.

نمایی از شب های کوه سبد قیه و ادامه دیواره های سنگی ماکو در برج ماکو و یا محله بورج یکی از مناطق و محله های قدیمی ماکو

هوای سرد و کوههای برفی انگیزه ای دوباره برای رفتن به ارتفاعات شد ، چیرچین کلاه سپید را بر سر گذاشته و مردم از ترس سوز زمستان خانه های خود را در آغوش گرفته اند ، انگار شهر سکوت را پذیرفته و آماده خوش آمد گویی به فصل سرما شده است

همراه دوست کوهنورد کیوان.س برای ضبط تصویر تایم لپس به بالای کوه قیه رفتیم که طبق تصاویری از حس پرواز و رهایی یکدیگر شکار کردیم که این عکس ها رو برای شما به اشتراک میذارم

روز آفتابی زیبایی بود که به همراه خانواده بسوی دامداماج روستای رند ماکو حرکت کردیم ، دامداماج کلاهکی کوچک نسبت به کلاهک سنگی قیه ماکو بود که از دیواره آن آب گوارایی بصورت قطره وار سرازیر می شد. بعد از انتخاب محل استراحت و باز کردن کوله ها به کاوش محل پرداختیم