دره قیرمیزیلیخ به طول 3.5 کیلومتر یکی از بزرگترین سایت های بازالتی در دنیاست که حدود 30 کیلومتر از شهر ماکو فاصله دارد و در محدوده بخش آواجیق واقع شده است و اگر از شهر ماکو به این مکان سفر کنیم حدود چهل دقیقه زمان نیاز است . این دره دارای یک دره فرعی و یک دره اصلی است که هر دو از منشور های بازالتی Basalt charters تشکیل شده اند و ستون های آذرین در همه جای این دره به چشم میخورند . در این مقاله قصد دارم به دره اصلی بپردازم و تصاویر و توضیحاتی در مورد این دره آتش فشانی بزرگ برای شما به اشتراک بگذارم .

دره قیرمیزیلیخ در سی کیلومتری شهر ماکو و در محدوده شهر آواجیق واقع شده است ، زمان مورد نیاز برای رسیدن به آن حدود چهل دقیقه است . این دره دارای یک دره فرعی و یک دره اصلی است که هر دو از منشور های بازالتی تشکیل شده اند . در صورت محاسبه با جی پی اس طول دره فرعی به طول حدود صد و پنجاه متر و دره اصلی و حدود سه و نیم کیلومتر می باشد ، البته در صورت پیمایش این مقدار افزایش یافته و به مقدار تغییر مسیر ها متفاوت است .

چندی پیش پستی با عنوان غار های لاوا تیوب و تونل آذرین به منتشر کردم ، غار جویرچین و یا همان گورچین Govarchin نیز یکی از این غارهاست که در نزدیکی روستای بابور واقع است . دهانه این غار بسیار بزرگ است و ورود به آن دشوار نیست و نیازی به کارگاه فنی برای فرود ندارد .

تاریخچه قلعه قبان ماکو به صد ها و شاید هزاران سال پیش برمیگردد چرا که آثار باقیمانده از عصر سنگی و عصر آهن در این منطقه به وفور یافت شده است ، قلعه قبان ظاهرا توسط امپراطوری اورارتو احداث شده و در گذر زمان تحت سلطه حکومت ها و افراد مختلف بوده و بنا به کاربری های مذهبی ، نظامی و مسکونی معماری آن تغییر پیدا کرده و در دوره شاه عباس صفوی بخش بزرگی از آن تخریب گشته است . چنانچه مینورسکی تاریخ شناس روسی در کتاب خود نوشته است که شاه عباس و لشکرش برای فتح قلعه قبان ده روز در پای کوه اتراق کردند و قلعه پایین کوه را به آسانی فتح کردند ولی تسلط بر قلعه اصلی و بالای کوه چندین روز طول کشید . قابل ذکر است که نام قلعه در کتاب مینورسکی به صراحت قبان Qaban یاد شده که در زبان ترکی به معنی گراز می باشد . در زمان های قدیم نام قبان برای نام گذاری دژ ها و برخی اماکن یا محدوده ها مرسوم بوده و با بررسی نقشه ها و متون قدیمی نام قبان یا کابان به کرات دیده میشود.

شهر ماکو در ابتدا محدود به زیر کلاهک سنگی قیه بوده و بافت قدیمی شهر درون دیواره های محدوده قلعه قبان بوده است و سپس به دامنه کوه گسترش یافته ، به مرور زمان و تغییر حکومت ها خانه ها به خارج قلعه انتقال یافته و یا در کوه پایه های کوهستانی بنا شده اند.

روستای بابور در نزدیکی ماکو و در منطقه ای آتش فشانی واقع شده است که میتوان غار های آتش فشانی ، دریاچه های لاوای سرد و ظاهرا آثار هیدروترمال اکسپلوشن ها رو در آنجا دید. البته ظاهرا چوپان های منطقه علاقه زیادی به حضور کوهنوردان و طبیعت گردان در این منطقه ندارند چرا که هیچ اهمیتی به یورش سگ های خود نمیدهند و همیشه باید آماده حمله سگ ها بود.

با توجه به وجود آتش فشان آغری (آرارات) و وجود کیلومتر ها محدوده آتش فشانی و توده سنگ های آذرین ، غار های تونلی آذرین و لاوا تیوب های آتش فشانی زیادی در این منطقه وجود دارد که غالبا در مناطق مرزی و بکر هستند . در آینده قصد دارم به معرفی و غار هایی بپردازم که در اعماق طبیعت ماکو کیلومتر ها طول دارند.

قلعه قبان و دیواره کلاهک سنگی قیه همیشه زادگاه کلاغ یا زاغ های نوک قرمز بوده و پرواز زیبای آنها در آغوش کوه قیه جلوه خاصی به حال و هوای این دیواره سنگی میبخشد .

حدود ده سال پیش بود که با دوست خوبم به غار بوغلو قویو در ارتفاعات خانه های سازمانی ماکو رفتیم ، این غار برای ورود نیازمند کارگاه و فرود با طناب می باشد و عمق و وسعت زیادی ندارد ولی دهانه بزرگ و ترسناک آن آنرا محبوب و معروف ساخته است.

شاید کوهنوردی در ظاهر ورزشی در محیط طبیعی شناخته شده است که با رسیدن به قله معنی میابد ولی حقیقت این است که کوهنوردی به خودی خود سبک زندگیست و چالش ها و لذت های فراوانی در بر دارد

هوا سرد و مه آلود بود ولی دل هایمان گرم و وجودمان پر از انرژی ، بعد از رسیدن به مرتفع ترین قسمت کوه قیه به سمت مکان مورد نظر حرکت کردیم و بعد از برپایی کمپ به سمت دامنه کلاهک سنگی قیه راه افتادیم و همراه با تماشای جلوه های طبیعت سخنان بسیار گفتیم .

از کوه چرکین پایین آمدیم و در مسیر کوه مورس به ییلاق و چشمه های همیشه جوشان رسیدیم ، آب چشمه به قدری سرد بود کن نوشیدنش را دشوار میکرد ، بعد از پر کردن آب هایمان بی درنگ از اولین شیب مسیر بالا رفتیم که بعد از فرود از چرکین کمی سخت و کسل کننده بود ولی چیزی از انگیزه ما کم نکرد .