در یک صبح تابستانی از سمت جاده روستای تیکمه به سوی کوه قارلی (قارلی داغ) راه افتادیم تا به غارنوردی در غار خزنگاه ماکو که در کوه قارلی روستای تیکمه قرار داشت بپردازیم به همراه دو دوست کوهنورد عزیز کیوان ...

دو تصویر قدیمی از شهر ماکو که در کتب تاریخی چاپ شده اند ، مربوط به قلعه قبان ، تجارت و محدوده حکومتی شهر ماکو و یا همان شاوارشان می باشند ...

نمایی از شب های کوه سبد قیه و ادامه دیواره های سنگی ماکو در برج ماکو و یا محله بورج یکی از مناطق و محله های قدیمی ماکو ...

بعد از اینکه به برج رسیدیم دوستم آتش زیبایی به پا کردن و بعد از گذاشتن غذا روی آتش نان ها را نزدیک آتش بر روی سنگ ها چید تا به هنگام آماده شدن غذا نان ها نیز گرم باشند ...

ماکو رنگ پاکی به خود گرفته بود و بلور های برف جلوه ای برای طبیعت شده بودند ، خبری از گیاهان سبز و گل های رنگی نبود ...

در روز تابستانی تصمیم گرفتیم به منطقه آتشفشانی بورالان ماکو سفر کنیم و دیداری از محور های خاکی و آبی این سرزمین زیبا داشته باشیم، راه را از جاده بازرگان شروع کردیم و یک به یک از روستاهای این سرزمین ...

در حال گردش در طبیعت ماکو بودیم که با باران شدیدی مواجه شدیم ، باران تمام شد و رنگین کمان زیبایی در آسمان پدیدار گشت ...

آفتاب غلط زنان از کنار خرابه های این مکان میگذشت و یاد آور سالهایی میشد که بسیار از آنها گذشته است ...

ماکو شهری است مرزی و کوهستانی که مابین چتر سنگی قیه و کوه سبد قرار دارد ...

چتر سنگی قیه یک از بزرگترین کلاهک های سنگی جهان عکس هایی از دیواره سنگی کلاهک قیه در شهر ماکو که یکی از بزرگترین چتر های سنگی جهان به شمار میرود ...

بعد از گرفتن ویدئو ها آماده غلبه تاریکی شدیم ، خورشید از آرارات فاصله گرفته بود و شهر را ترک مییکرد ولی کوهستان همچنان غرق نور بود ...

هوای سرد و کوههای برفی انگیزه ای دوباره برای رفتن به ارتفاعات شد ، چیرچین کلاه سپید را بر سر گذاشته و مردم از ترس سوز زمستان خانه های خود را در آغوش گرفته اند ، انگار شهر سکوت را ...